آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Roving

ˈroʊvɪŋ ˈrəʊvɪŋ

معنی roving | جمله با roving

adjective

سیار، درحال سفر، دوره‌گرد

The roving theater group performed in town squares.

گروه تئاتر سیار در میدان‌های شهر اجرا داشت.

Roving journalists often cover breaking news in conflict zones.

خبرنگاران درحال سفر اغلب اخبار فوری در مناطق جنگی را پوشش می‌دهند.

noun countable uncountable

فتیله‌ی پنبه (ریسه‌ی نیم‌تاب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The machine feeds the roving into the spinning frame.

دستگاه، فتیله را به قاب ریسندگی وارد می‌کند.

This roving is ideal for felting projects.

این فتیله برای پروژه‌های نمدمالی بسیار مناسب است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد roving

  1. adjective traveling about, especially in search of adventure
  1. noun travelling about without any clear destination

ارجاع به لغت roving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roving

لغات نزدیک roving

پیشنهاد بهبود معانی