امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roving

ˈroʊvɪŋ ˈrəʊvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    roved
  • شکل سوم:

    roved
  • سوم‌شخص مفرد:

    roves

معنی‌ها

noun
فتیله‌ی پنبه (یا پشم یا ابریشم - در مرحله‌ی بعدی تبدیل به نخ می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun
روش تبدیل پنبه و غیره به فتیله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roving

  1. adjective Traveling about, especially in search of adventure
    Synonyms:
    wandering mobile roaming nomadic peregrine errant ambulatory arrant desultory digressive discursive itinerant migratory peripatetic vagrant
  1. noun Travelling about without any clear destination
    Synonyms:
    wandering rambling wayfaring traveling aimless ambulation cursory desultory moving errant itinerant mobile nomadic nomadism floating peregrination peregrinity straying vagrancy vagabondage

ارجاع به لغت roving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roving

لغات نزدیک roving

پیشنهاد بهبود معانی