سفر سفر پیاده، سفر با پای پیاده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a wayfaring stranger
غریبهای که با پای پیاده سفر میکند
A wayfaring man was stood by the door last night.
مردی که با پای پیاده سفر میکرد، دیشب کنار در، ایستاده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wayfaring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wayfaring