گذشتهی ساده:
rambledشکل سوم:
rambledسومشخص مفرد:
ramblesطولانی، بیسر و ته، بیربط، پرت، نامربوط، گیجکننده، چرند
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rambling house had several rooms.
خانهی بیسر و ته چندین اتاق داشت.
The rambling speech seemed to go on forever.
سخنرانی بیسر و ته انگار تا قیامت ادامه داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rambling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rambling