امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diffuse

dɪˈfjuːz dɪˈfjuːz dɪˈfjuːz dɪˈfjuːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    diffused
  • شکل سوم:

    diffused
  • سوم‌شخص مفرد:

    diffuses
  • وجه وصفی حال:

    diffusing
  • صفت تفضیلی:

    more diffuse
  • صفت عالی:

    most diffuse

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
منتشر‌شده، پراکنده، پخش‌شده، افشانده، افشاندن، پخش کردن، (مجازاً) منتشر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective adverb
پخش کردن
- a drop of dye diffused through water
- قطره‌ای رنگ که در آب پخش شده است
- Iranian culture had been diffused over a large part of Asia.
- فرهنگ ایرانی در بخش بزرگی از آسیا پراکنده شده بود.
- A gas diffuses from a region of greater to one of less concentration.
- گاز از ناحیه‌ی پرتراکم به ناحیه کم‌تراکم پخش می‌شود.
- the old tree's diffuse branches
- شاخه‌های پراکنده‌ی درخت کهن
- diffuse sclerosis
- سختینگی (تصلب) پراکنده، تصلب منتشر
- diffuse radiation
- تابش منتشر پرتوها، برتابش پخشیده
- a diffuse writer
- نویسنده‌ای که برای بیان موضوع بیش از حد لزوم واژه‌پردازی می‌کند. (نویسنده‌ی درازگو)
- a diffuse style
- سبک پر اطناب
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diffuse

  1. adjective spread out
    Synonyms:
    broadcast catholic circulated diluted dispersed disseminated distributed expanded extended general prevalent propagated radiated scattered separated strewn thin unconcentrated universal widespread
    Antonyms:
    compact compressed concentrated confined limited restricted
  1. adjective wordy
    Synonyms:
    circumlocutory copious diffusive digressive discursive dull exuberant lavish lengthy long long-winded loose meandering palaverous profuse prolix rambling random redundant vague verbose waffling windy
    Antonyms:
    abbreviated abridged brief short succinct

ارجاع به لغت diffuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diffuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diffuse

لغات نزدیک diffuse

پیشنهاد بهبود معانی