صفت تفضیلی:
shorterصفت عالی:
shortestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بهطور خلاصه، بهصورت مخفف
بهطور خلاصه، لب مطلب
خلاصهی، مخفف (چیزی)
1- کمتر از، دارای کمبود 2- ناقص، فاقد (چیزی) 3- کوتاه، کم برد (پرتابه و غیره)
دچار تنگی نفس بودن، تنگی نفس داشتن
بهسرعت، بدون تأخیر، بیمعطلی، زود
ride on a short (or long) rein
بیشتر (یا کمتر) مهار کردن
دستخوش کمبود بودن، کم بودن، به اندازهی کافی وجود نداشتن
در آیندهی دراز (یا کوتاه) مدت
مختصر و مفید، کوتاه و خلاصه، کوتاه و مختصر
مغبون شدگی
با بیصبری یا شتاب رسیدگی کردن یا پرداختن به کاری، زود انجام دادن
هنر ابدی است و زندگی فانی
1- فاقد بودن، کاستی داشتن، کم داشتن 2- (با: of) طبق دلخواه نبودن، به حد نصاب نرسیدن
لب مطلب، جان کلام، خلاصهی داستان، راستش را بخواهی
nothing short of (or nothing less than)
همانقدر، کمتر نه، همانند
در آغاز، در ابتدا، در کوتاه مدت
1- (سهام و اوراق بهادار و غیره) پیش از خرید فروختن، پیش از به دست آوری فروختن ( 2 (short sale- دست کم گرفتن، کمارزشتر از آنچه هست پنداشتن
زود خشم بودن، زود از جا در رفتن، بد خلق بودن
(انگلیس - عامیانه) خیلی کودن، بسیار پخمه
زود غائله را خواباندن، زود از شر چیزی خلاص شدن، زود خاتمه دادن، زود رسیدگی کردن
چیزی را کوتاه کردن، زودتر از موعد متوقف کردن
مخلص کلام، خلاصهی کلام، بخواهم خلاصه بگویم، خلاصه اینکه، لب مطلب اینکه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «short» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/short