چیزی را کوتاه کردن، زودتر از موعد متوقف کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His ministerial career was cut short within a year.
دورهی وزارت او به یک سال نکشید.
The band has cut short its US concert tour.
گروه موسیقی تور کنسرت آمریکا را زودتر از موعد به پایان رساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cut short» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cut-short