ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Lengthen

ˈleŋθn ˈleŋθn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lengthened
  • شکل سوم:

    lengthened
  • سوم شخص مفرد:

    lengthens
  • وجه وصفی حال:

    lengthening

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb C1
    دراز کردن، طولانی کردن، کشیدن، دراز شدن
  • adverb
    دراز کردن، دراز شدن، تطویل
    • - He had them lengthen his coat.
    • - او داد پالتوش را بلندتر کنند.
    • - They will lengthen the road.
    • - آن‌ها جاده را طولانی‌تر خواهند کرد.
    • - He decided to lengthen his stay in Yazd.
    • - او تصمیم گرفت اقامت خود در یزد را طولانی‌تر کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lengthen

  1. verb extend
    Synonyms: amplify, augment, continue, dilate, distend, drag out, draw, draw out, elongate, expand, increase, let out, make longer, pad, proceed, prolong, prolongate, protract, reach, spin out, stretch, string out
    Antonyms: abbreviate, cut, shorten

لغات هم‌خانواده lengthen

ارجاع به لغت lengthen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lengthen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lengthen

لغات نزدیک lengthen

پیشنهاد بهبود معانی