(به طور خستهکنندهای) طولانی کردن یا شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He dragged out the speech much too long.
سخنرانیاش را بیش از حد کش داد.
The meeting dragged on for hours.
جلسه ساعتها به طول انجامید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drag out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drag-out