گذشتهی ساده:
persistedشکل سوم:
persistedسومشخص مفرد:
persistsوجه وصفی حال:
persistingسماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار کردن، ایستادگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To error is human but to persist in error is diabolic.
اشتباه کار انسان است ولی سماجت کردن در اشتباه کار شیطان است.
characteristics that persist through generations
ویژگیهایی که نسلاندرنسل باقی میمانند
He kept refusing to answer, but reporters persisted.
او از پاسخ دادن خودداری میکرد؛ ولی گزارشگران پافشاری کردند.
Faith caused them to persist beyond every defeat.
ایمان موجب شد که بر همهی شکستها فائق آیند.
The memory of that event persisted in my mind for many years.
خاطرهی آن رویداد سالها در ذهنم زنده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «persist» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/persist