امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Persist

pərˈsɪst pəˈsɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    persisted
  • شکل سوم:

    persisted
  • سوم‌شخص مفرد:

    persists
  • وجه وصفی حال:

    persisting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive C2
سماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار کردن، ایستادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- To error is human but to persist in error is diabolic.
- اشتباه کار انسان است ولی سماجت کردن در اشتباه کار شیطان است.
- characteristics that persist through generations
- ویژگی‌هایی که نسل‌اندرنسل باقی می‌مانند
- He kept refusing to answer, but reporters persisted.
- او از پاسخ دادن خودداری می‌کرد؛ ولی گزارشگران پافشاری کردند.
- Faith caused them to persist beyond every defeat.
- ایمان موجب شد که بر همه‌ی شکست‌ها فائق آیند.
- The memory of that event persisted in my mind for many years.
- خاطره‌ی آن رویداد سال‌ها در ذهنم زنده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد persist

  1. verb carry on, carry through
    Synonyms:
    abide be resolute be stubborn continue endure follow through follow up go all the way go on go the limit grind hold on insist keep up last leave no stone unturned linger obtain perdure perseverate persevere prevail pursue recur remain repeat see through stick it out stick to guns strive tough it out
    Antonyms:
    cease give up leave quit stop

لغات هم‌خانواده persist

  • verb - intransitive
    persist

ارجاع به لغت persist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «persist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persist

لغات نزدیک persist

پیشنهاد بهبود معانی