گذشتهی ساده:
repeatedشکل سوم:
repeatedسومشخص مفرد:
repeatsوجه وصفی حال:
repeatingشکل جمع:
repeatsدوباره گفتن، تکرار کردن، دوباره انجام دادن، دوباره ساختن، مرور کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Please repeat your question.
لطفاً سؤال خود را تکرار کنید.
The patient kept repeating his mother's name.
بیمار پیوسته نام مادرش را تکرار میکرد.
to repeat a remark
گفتهای را تکرار کردن
Don't repeat anywhere what you hear here.
آنچه را که اینجا میشنوی، هیچجا بازگو نکن.
to repeat a secret
رازی را گفتن
to repeat an action
عملی را تکرار کردن
to repeat a test
دوباره امتحان دادن
He kept repeating himself.
مرتباً حرفهای خودش را تکرار میکرد.
History repeats itself.
تاریخ تکرار میشود.
تکرار، تجدید، بازگو، باز انجام
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «repeat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repeat