با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Repetitively

rɪˈpet̬ət̬ɪvli rɪˈpetətɪvli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور تکراری، به‌طور مکرر، مکرراً
    • - She pressed the button repetitively.
    • - او دکمه را به‌طور مکرر فشار داد.
    • - I talked repetitively about Joe.
    • - مکرراً درباره‌ی جو صحبت کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده repetitively

ارجاع به لغت repetitively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repetitively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repetitively

لغات نزدیک repetitively

پیشنهاد بهبود معانی