فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Repetitive

rɪˈpetətɪv rɪˈpetətɪv

صفت تفضیلی:

more repetitive

صفت عالی:

most repetitive

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

تکراری، بازانجامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

repetitive motion sickness

بیماری حرکت پی‌درپی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repetitive

  1. adjective characterized by repetition
    Synonyms:
    repetitious iterative reiterative
    Antonyms:
    nonrepetitive
  1. adjective not changing or ceasing
    Synonyms:
    monotonous repeated

لغات هم‌خانواده repetitive

ارجاع به لغت repetitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repetitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repetitive

لغات نزدیک repetitive

پیشنهاد بهبود معانی