فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rephrase

ˌriːˈfreɪz ˌriːˈfreɪz

گذشته‌ی ساده:

rephrased

شکل سوم:

rephrased

سوم‌شخص مفرد:

rephrases

وجه وصفی حال:

rephrasing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

به‌طرز دیگری بیان کردن، در قالب الفاظ دیگری آوردن (به‌ویژه برای روشن‌تر شدن معنی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She asked me to rephrase the email before sending it out.

از من خواست که ایمیل را پیش از ارسال، به‌طرز دیگری بیان کنم.

He decided to rephrase his question.

تصمیم گرفت پرسشش را در قالب الفاظ دیگری بیاورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rephrase

  1. verb say in another way
    Synonyms:
    reword paraphrase put in other words put differently put another way recast express differently

ارجاع به لغت rephrase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rephrase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rephrase

لغات نزدیک rephrase

پیشنهاد بهبود معانی