گذشتهی ساده:
rebuiltشکل سوم:
rebuiltسومشخص مفرد:
rebuildsوجه وصفی حال:
rebuildingبازسازی کردن، از نو ساختن، دوباره ساختن
They plan to rebuild the old theater in the town center.
آنها برنامه دارند که تئاتر قدیمی مرکز شهر را از نو بسازند.
The community came together to rebuild the damaged homes.
اعضای جامعه گرد هم آمدند تا خانههای آسیبدیده را بازسازی کنند.
After the storm, volunteers worked tirelessly to rebuild the town.
پساز طوفان، داوطلبان بهطور خستگیناپذیری برای بازسازی شهر تلاش کردند.
(سازمان یا مؤسسه) توسعه دادن، ارتقا دادن، رشد دادن، پرورش دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The factory is rebuilding under new management.
کارخانه تحت مدیریت جدید درحال رشد است.
The government plans to rebuild the country's economy through innovative policies.
دولت قصد دارد که اقتصاد کشور را ازطریق سیاستهای نوآورانه توسعه دهد.
(شخصیت، زندگی، روحیه و...) دوباره به دست آوردن، احیا کردن، بازسازی کردن، از نو ساختن، دوباره ساختن
The coach worked hard to rebuild confidence in the young athletes.
مربی سخت تلاش کرد تا اعتمادبهنفس ورزشکاران جوان را احیا کند.
They launched a campaign to rebuild their reputation among consumers.
آنها برای احیای شهرت خود در بین مصرفکنندگان کمپینی را راهاندازی کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rebuild» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rebuild