آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ بهمن ۱۴۰۳

    Rebuild

    riːˈbɪld riːˈbɪld

    گذشته‌ی ساده:

    rebuilt

    شکل سوم:

    rebuilt

    سوم‌شخص مفرد:

    rebuilds

    وجه وصفی حال:

    rebuilding

    معنی rebuild | جمله با rebuild

    verb - intransitive verb - transitive B1

    بازسازی کردن، از نو ساختن، دوباره ساختن

    They plan to rebuild the old theater in the town center.

    آن‌ها برنامه دارند که تئاتر قدیمی مرکز شهر را از نو بسازند.

    The community came together to rebuild the damaged homes.

    اعضای جامعه گرد هم آمدند تا خانه‌های آسیب‌دیده را بازسازی کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    After the storm, volunteers worked tirelessly to rebuild the town.

    پس‌از طوفان، داوطلبان به‌طور خستگی‌ناپذیری برای بازسازی شهر تلاش کردند.

    verb - intransitive verb - transitive A2

    (سازمان یا مؤسسه) توسعه دادن، ارتقا دادن، رشد دادن، پرورش دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The factory is rebuilding under new management.

    کارخانه تحت مدیریت جدید درحال رشد است.

    The government plans to rebuild the country's economy through innovative policies.

    دولت قصد دارد که اقتصاد کشور را ازطریق سیاست‌های نوآورانه توسعه دهد.

    (شخصیت، زندگی، روحیه و...) دوباره به‌ دست آوردن، احیا کردن، بازسازی کردن، از نو ساختن، دوباره ساختن

    The coach worked hard to rebuild confidence in the young athletes.

    مربی سخت تلاش کرد تا اعتماد‌به‌نفس ورزشکاران جوان را احیا کند.

    They launched a campaign to rebuild their reputation among consumers.

    آن‌ها برای احیای شهرت خود در بین مصرف‌کنندگان کمپینی را راه‌اندازی کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rebuild

    1. verb to repair
      Synonyms:
      patch build up touch up
    1. verb to restore
      Synonyms:
      restore rehabilitate renovate reconstruct recondition refurbish reinstate rejuvenate reassemble reclaim make restoration restitute

    لغات هم‌خانواده rebuild

    • noun
      build, builder, building
    • adjective
      built
    • verb - transitive
      build, rebuild

    سوال‌های رایج rebuild

    گذشته‌ی ساده rebuild چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده rebuild در زبان انگلیسی rebuilt است.

    شکل سوم rebuild چی میشه؟

    شکل سوم rebuild در زبان انگلیسی rebuilt است.

    وجه وصفی حال rebuild چی میشه؟

    وجه وصفی حال rebuild در زبان انگلیسی rebuilding است.

    سوم‌شخص مفرد rebuild چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد rebuild در زبان انگلیسی rebuilds است.

    ارجاع به لغت rebuild

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rebuild» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rebuild

    لغات نزدیک rebuild

    • - rebroadcast
    • - rebuff
    • - rebuild
    • - rebuke
    • - rebuker
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.