آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Reclaim

    rɪˈkleɪm rɪˈkleɪm

    گذشته‌ی ساده:

    reclaimed

    شکل سوم:

    reclaimed

    سوم‌شخص مفرد:

    reclaims

    وجه وصفی حال:

    reclaiming

    معنی reclaim | جمله با reclaim

    verb - transitive

    پس گرفتن، دوباره به دست آوردن، بازیافتن، درخواست استرداد چیزی را کردن، بازپس خواستن، مطالبه‌ی مجدد کردن، (دوباره) خواهان شدن

    Ali came back from the war and reclaimed his former job at the factory.

    علی از جنگ برگشت و خواهان شغل سابق خود در کارخانه شد.

    People were reclaiming their lost civil rights from the government.

    مردم حقوق مدنی از دست‌رفته‌ی خود را از دولت مطالبه می‌کردند.

    verb - transitive

    آباد کردن، احیا کردن (زمین)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The government invested millions of dollars to reclaim the barren desert and turn it into a lush agricultural area.

    حکومت میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری کرد تا صحرای بایر را آباد کند و آن را به منطقه کشاورزی سرسبزی تبدیل کند.

    After years of neglect, the community came together to reclaim the neglected park and transform it into a beautiful recreational space.

    پس از سال‌ها بی‌توجهی، افراد جامعه گرد هم آمدند تا پارک مغفول را احیا کنند و آن را به فضای تفریحی زیبایی تبدیل کنند.

    verb - transitive

    بازیابی کردن، بازیافت کردن (مواد قابل مصرف)

    a firm that reclaims metal from old machinery

    مؤسسه‌ای که کارش بازیافت فلزات از ماشین‌آلات قراضه است

    It is important to reclaim and repurpose materials in order to conserve resources and reduce waste.

    بازیابی و استفاده‌ی مجدد از مواد به منظور حفظ منابع و کاهش ضایعات مهم است.

    verb - transitive

    به راه راست هدایت کردن، اصلاح کردن، نجات دادن

    She spent her life reclaiming former criminals.

    عمر خود را صرف هدایت تبهکاران سابق کرد.

    With proper counseling and support, it is possible to reclaim even the most troubled individuals and help them turn their lives around.

    با مشاوره و حمایت مناسب، می‌توان حتی مشکل‌دارترین افراد را اصلاح کرد و به آن‌ها کمک کرد تا زندگی خود را تغییر دهند.

    verb - transitive

    قدیمی رام کردن

    The dog trainer was able to reclaim the aggressive pit bull.

    مربی سگ توانست پیتبول تهاجمی را رام کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reclaim

    1. verb to bring into usable condition
      Synonyms:
      repair restore rebuild renovate remodel rehabilitate recover recycle convert reform develop enhance train save rescue redeem salvage recondition rectify reinstate regenerate rejuvenate recall domesticate tame restitute work-over recover from refuse
    1. verb to reform
      Synonyms:
      improve recover mend rehabilitate redeem rescue salvage tame domesticate domesticize domesticise repossess
    1. verb to bring back, as from error, to a right or proper course; reform.
      Synonyms:
      save

    سوال‌های رایج reclaim

    گذشته‌ی ساده reclaim چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده reclaim در زبان انگلیسی reclaimed است.

    شکل سوم reclaim چی میشه؟

    شکل سوم reclaim در زبان انگلیسی reclaimed است.

    وجه وصفی حال reclaim چی میشه؟

    وجه وصفی حال reclaim در زبان انگلیسی reclaiming است.

    سوم‌شخص مفرد reclaim چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد reclaim در زبان انگلیسی reclaims است.

    ارجاع به لغت reclaim

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reclaim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reclaim

    لغات نزدیک reclaim

    • - reckon without something
    • - reckoning
    • - reclaim
    • - reclaimable
    • - reclamation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.