گذشتهی ساده:
rectifiedشکل سوم:
rectifiedسومشخص مفرد:
rectifiesوجه وصفی حال:
rectifyingدرست کردن، اصلاح کردن، سروسامان دادن، رفع کردن، برطرف کردن، حل کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The armed forces were sent in to rectify the situation.
نیروی مسلح را برای سروسامان دادن به اوضاع گسیل داشتند.
To be saved you must rectify your life.
برای رستگار شدن باید زندگی خودت را اصلاح کنی.
Mistakes must be rectified immediately.
اشتباهات باید فوری برطرف شوند.
The tenant shall be responsible for rectifying all damages.
مستأجر مسئول برطرف کردن کلیهی خسارات خواهد بود.
شیمی تقطیر کردن، خالصسازی کردن، تصفیه کردن، پاکسازی کردن، پالایش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Engineers worked to rectify the crude oil to produce cleaner fuel.
مهندسان برای تصفیهی نفت خام بهمنظور تولید سوخت پاکتر تلاش کردند.
They rectify the liquid by removing impurities through distillation.
آنها با حذف ناخالصیها از طریق تقطیر، مایع را خالصسازی میکنند.
rectified alcohol
الکل دو تقطیری
برق یکسو کردن جریان برق، تبدیل جریان متناوب به جریان مستقیم (از AC به DC)
They installed a circuit to rectify the alternating current.
آنها مداری برای یکسو کردن جریان متناوب نصب کردند.
Rectifying the current is essential for many electronic devices.
یکسو کردن جریان برای بسیاری از دستگاههای الکترونیکی ضروری است.
گذشتهی ساده rectify در زبان انگلیسی rectified است.
شکل سوم rectify در زبان انگلیسی rectified است.
وجه وصفی حال rectify در زبان انگلیسی rectifying است.
سومشخص مفرد rectify در زبان انگلیسی rectifies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rectify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rectify