گذشتهی ساده:
scrubbedشکل سوم:
scrubbedسومشخص مفرد:
scrubsوجه وصفی حال:
scrubbingسابیدن، سابیدن و شستن، برس زدن، برس کشیدن
The surgeon scrubbed his hands thoroughly with a brush and soap.
جراح دستان خود را با برس و صابون خوب شست.
She scrubbed the floor.
زمین را سابید و شست.
ول کردن، دست برداشتن، صرفنظر کردن (از چیزی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She decided to scrub her idea of starting a new business.
تصمیم گرفت ایدهاش برای راه انداختن کسبوکار جدید را ول کند.
That project was scrubbed due to a lack of money.
به دلیل کم بودن پول از آن صرفنظر شد.
گیاهشناسی خاشاکزار (زمین پوشیده از خار و خاشاک)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
The animals were camouflaged in the scrub.
جانوران در خاشاکزار استتار کرده بودند.
The dry, sandy soil of the scrub made it challenging for plants to thrive.
خاک خشک و شنی خاشاکزار، رشد گیاهان را با چالش مواجه میکرد.
انگلیسی بریتانیایی سابیدن، شستوشو (بهویژه با برس و صابون و آب)
Give your hands a good scrub and come and eat your lunch.
دستت رو بساب و بیا ناهارت رو بخور.
I gave my hands a good scrub.
دستهام رو خوب شستم.
لایهبردار (سطحی)، اسکراب (مادهای برای تمیز کردن پوست و نرمتر کردن آن)
I use a body scrub to keep my skin soft.
از لایهبردار بدن استفاده میکنم تا پوستم نرم شود.
The scrub removed the dead skin cells.
اسکراب سلولهای مردهی پوست را از بین برد.
پزشکی پوشاک گان (نوعی لباس بهداشتی که کارمندان بخش مراقبت و پزشکی آن را میپوشند) (scrubs)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The nurse put on her scrubs before starting her shift.
پرستار قبل از شروع شیفت خود گان خود را پوشید.
The doctor changed out of his scrubs after a long surgery.
دکتر پس از عمل جراحی طولانی، گان خود را عوض کرد.
جانورشناسی آمیختهتبار (حیوان اهلی دارای نژاد مختلط یا ناشناخته)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The scrubs in the shelter were a mix of different breeds.
آمیختهتبارهای موجود در پناهگاه ترکیبی از نژادهای مختلف بودند.
The scrubs had a unique appearance with its mismatched features.
آمیختهتبارها با ویژگیهای نامتجانس خود ظاهر منحصربهفردی داشتند.
ناچیز، حقیر، کماهمیت (آدم)
Don't waste your time arguing with that scrubs.
وقتت را برای بحث با آن آدمهای ناچیز تلف نکن.
The boss treats us like scrubs, always giving us the worst jobs.
رئیس با ما مانند آدمهای کماهمیت رفتار میکند و همیشه بدترین کارها را به ما میدهد.
ورزش ذخیره (بازیکن)
The coach praised the scrubs for their dedication and commitment to the team.
مربی از بازیکنهای ذخیره به دلیل فداکاری و تعهدشان به تیم تمجید کرد.
The scrubs on the bench waited eagerly for their chance to prove themselves on the court.
ذخیرههای روی نیمکت مشتاقانه منتظر فرصتی بودند تا خود را در زمین ثابت کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scrub» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrub