فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scrub

skrʌb skrʌb

گذشته‌ی ساده:

scrubbed

شکل سوم:

scrubbed

سوم‌شخص مفرد:

scrubs

وجه وصفی حال:

scrubbing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

سابیدن، سابیدن و شستن، برس زدن، برس کشیدن

The surgeon scrubbed his hands thoroughly with a brush and soap.

جراح دستان خود را با برس و صابون خوب شست.

She scrubbed the floor.

زمین را سابید و شست.

verb - transitive informal

ول کردن، دست برداشتن، صرف‌نظر کردن (از چیزی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She decided to scrub her idea of starting a new business.

تصمیم گرفت ایده‌اش برای راه‌ انداختن کسب‌وکار جدید را ول کند.

That project was scrubbed due to a lack of money.

به‌ دلیل کم بودن پول از آن صرف‌نظر شد.

noun uncountable

گیاه‌شناسی خاشاک‌زار (زمین پوشیده از خار و خاشاک)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

The animals were camouflaged in the scrub.

جانوران در خاشاک‌زار استتار کرده بودند.

The dry, sandy soil of the scrub made it challenging for plants to thrive.

خاک خشک و شنی خاشاک‌زار، رشد گیاهان را با چالش مواجه می‌کرد.

noun singular

انگلیسی بریتانیایی سابیدن، شست‌وشو (به‌ویژه با برس و صابون و آب)

Give your hands a good scrub and come and eat your lunch.

دستت رو بساب و بیا ناهارت رو بخور.

I gave my hands a good scrub.

دست‌هام رو خوب شستم.

noun countable

لایه‌بردار (سطحی)، اسکراب (ماده‌ای برای تمیز کردن پوست و نرم‌تر کردن آن)

I use a body scrub to keep my skin soft.

از لایه‌بردار بدن استفاده می‌کنم تا پوستم نرم شود.

The scrub removed the dead skin cells.

اسکراب سلول‌های مرده‌ی پوست را از بین برد.

noun plural

پزشکی پوشاک گان (نوعی لباس بهداشتی که کارمندان بخش مراقبت و پزشکی آن را می‌پوشند) (scrubs)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The nurse put on her scrubs before starting her shift.

پرستار قبل از شروع شیفت خود گان خود را پوشید.

The doctor changed out of his scrubs after a long surgery.

دکتر پس از عمل جراحی طولانی، گان خود را عوض کرد.

noun countable

جانورشناسی آمیخته‌تبار (حیوان اهلی دارای نژاد مختلط یا ناشناخته)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The scrubs in the shelter were a mix of different breeds.

آمیخته‌تبارهای موجود در پناهگاه ترکیبی از نژادهای مختلف بودند.

The scrubs had a unique appearance with its mismatched features.

آمیخته‌تبارها با ویژگی‌های نامتجانس خود ظاهر منحصر‌به‌فردی داشتند.

noun countable informal

ناچیز، حقیر، کم‌اهمیت (آدم)

Don't waste your time arguing with that scrubs.

وقتت را برای بحث با آن آدم‌های ناچیز تلف نکن.

The boss treats us like scrubs, always giving us the worst jobs.

رئیس با ما مانند آدم‌های کم‌اهمیت‌ رفتار می‌کند و همیشه بدترین کارها را به ما می‌دهد.

noun countable

ورزش ذخیره (بازیکن)

The coach praised the scrubs for their dedication and commitment to the team.

مربی از بازیکن‌های ذخیره به دلیل فداکاری و تعهدشان به تیم تمجید کرد.

The scrubs on the bench waited eagerly for their chance to prove themselves on the court.

ذخیره‌های روی نیمکت مشتاقانه منتظر فرصتی بودند تا خود را در زمین ثابت کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrub

  1. verb clean with force
    Synonyms:
    wash cleanse mop rub brush polish scour buff abrade
    Antonyms:
    dirty
  1. verb cancel
    Synonyms:
    drop delete abolish discontinue call off abandon give up abort do away with forget about
    Antonyms:
    schedule organize set up

ارجاع به لغت scrub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrub

لغات نزدیک scrub

پیشنهاد بهبود معانی