با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Scrub

skrʌb skrʌb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scrubbed
  • شکل سوم:

    scrubbed
  • سوم‌شخص مفرد:

    scrubs
  • وجه وصفی حال:

    scrubbing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
سابیدن، سابیدن و شستن، برس زدن، برس کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The surgeon scrubbed his hands thoroughly with a brush and soap.
- جراح دستان خود را با برس و صابون خوب شست.
- She scrubbed the floor.
- زمین را سابید و شست.
verb - transitive informal
ول کردن، دست برداشتن، صرف‌نظر کردن (از چیزی)
- She decided to scrub her idea of starting a new business.
- تصمیم گرفت ایده‌اش برای راه‌ انداختن کسب‌وکار جدید را ول کند.
- That project was scrubbed due to a lack of money.
- به‌ دلیل کم بودن پول از آن صرف‌نظر شد.
noun uncountable
گیاه‌شناسی خاشاک‌زار (زمین پوشیده از خار و خاشاک)
- The animals were camouflaged in the scrub.
- جانوران در خاشاک‌زار استتار کرده بودند.
- The dry, sandy soil of the scrub made it challenging for plants to thrive.
- خاک خشک و شنی خاشاک‌زار، رشد گیاهان را با چالش مواجه می‌کرد.
noun singular
انگلیسی بریتانیایی سابیدن، شست‌وشو (به‌ویژه با برس و صابون و آب)
- Give your hands a good scrub and come and eat your lunch.
- دستت رو بساب و بیا ناهارت رو بخور.
- I gave my hands a good scrub.
- دست‌هام رو خوب شستم.
noun countable
لایه‌بردار (سطحی)، اسکراب (ماده‌ای برای تمیز کردن پوست و نرم‌تر کردن آن)
- I use a body scrub to keep my skin soft.
- از لایه‌بردار بدن استفاده می‌کنم تا پوستم نرم شود.
- The scrub removed the dead skin cells.
- اسکراب سلول‌های مرده‌ی پوست را از بین برد.
noun plural
پزشکی پوشاک گان (نوعی لباس بهداشتی که کارمندان بخش مراقبت و پزشکی آن را می‌پوشند) (scrubs)
- The nurse put on her scrubs before starting her shift.
- پرستار قبل از شروع شیفت خود گان خود را پوشید.
- The doctor changed out of his scrubs after a long surgery.
- دکتر پس از عمل جراحی طولانی، گان خود را عوض کرد.
noun countable
جانورشناسی آمیخته‌تبار (حیوان اهلی دارای نژاد مختلط یا ناشناخته)
- The scrubs in the shelter were a mix of different breeds.
- آمیخته‌تبارهای موجود در پناهگاه ترکیبی از نژادهای مختلف بودند.
- The scrubs had a unique appearance with its mismatched features.
- آمیخته‌تبارها با ویژگی‌های نامتجانس خود ظاهر منحصر‌به‌فردی داشتند.
noun countable informal
ناچیز، حقیر، کم‌اهمیت (آدم)
- Don't waste your time arguing with that scrubs.
- وقتت را برای بحث با آن آدم‌های ناچیز تلف نکن.
- The boss treats us like scrubs, always giving us the worst jobs.
- رئیس با ما مانند آدم‌های کم‌اهمیت‌ رفتار می‌کند و همیشه بدترین کارها را به ما می‌دهد.
noun countable
ورزش ذخیره (بازیکن)
- The coach praised the scrubs for their dedication and commitment to the team.
- مربی از بازیکن‌های ذخیره به دلیل فداکاری و تعهدشان به تیم تمجید کرد.
- The scrubs on the bench waited eagerly for their chance to prove themselves on the court.
- ذخیره‌های روی نیمکت مشتاقانه منتظر فرصتی بودند تا خود را در زمین ثابت کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrub

  1. verb clean with force
    Synonyms: abrade, brush, buff, cleanse, mop, polish, rub, scour, wash
    Antonyms: dirty
  2. verb cancel
    Synonyms: abandon, abolish, abort, call off, delete, discontinue, do away with, drop, forget about, give up
    Antonyms: organize, schedule, set up

ارجاع به لغت scrub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scrub

لغات نزدیک scrub

پیشنهاد بهبود معانی