آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ بهمن ۱۴۰۳

    Abandon

    əˈbændən əˈbændən

    گذشته‌ی ساده:

    abandoned

    شکل سوم:

    abandoned

    سوم‌شخص مفرد:

    abandons

    وجه وصفی حال:

    abandoning

    معنی abandon | جمله با abandon

    verb - transitive B2

    ترک کردن، رها کردن، واگذاشتن، یله کردن، ول کردن (معمولاً برای همیشه)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    He abandoned his family and moved abroad.

    او خانواده‌اش را ترک کرد و به خارج‌ازکشور رفت.

    Diba chose to abandon her fears and take a step toward her self-improvement.

    دیبا تصمیم گرفت ترس‌هایش را رها کند و در جهت توسعه‌ی فردی خود گامی بردارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He was compelled to abandon his car on the side of the road.

    او مجبور شد ماشینش را در کنار جاده ول کند.

    verb - transitive C1

    دست کشیدن، متوقف کردن، کنار گذاشتن، ول کردن، صرف‌نظر کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    They chose to abandon the project after the budget cuts.

    پس‌از کاهش بودجه، آن‌ها تصمیم گرفتند که پروژه را متوقف کنند.

    He decided to abandon his old habits and live a healthier life.

    او تصمیم گرفت عادت‌های قدیمی خود را کنار بگذارد و سالم‌تر زندگی کند.

    verb - transitive

    واگذار کردن، سپردن، در اختیار دیگران گذاشتن

    She couldn't bear to abandon her beloved pet at the shelter.

    او طاقت نداشت که حیوان خانگی محبوبش را به پناهگاه بسپارد.

    He plans to abandon his property and move to a different city.

    او قصد دارد ملک خود را واگذار کرده و به شهر دیگری نقل‌مکان کند.

    verb - transitive

    (هوای نفس، بی‌بندوباری و...) خود را تسلیم کردن، زندگی خود را به باد دادن

    They abandoned themselves to a life of luxury and excess.

    آن‌ها زندگی خود را به تجملات و زیاده‌خواهی به باد دادند.

    He abandoned himself to lechery, disregarding all his principles.

    او خود را تسلیم شهوت کرد و تمام اصولش را زیر پا گذاشت.

    noun

    ادبی بی‌خیالی، بی‌قیدی، سرخوشی، سرمستی، فراغت

    The children played in the park with wild abandon.

    بچه‌ها با سرخوشی در پارک بازی می‌کردند.

    She danced with such abandon that it surprised everyone.

    او با چنان سرمستی‌‌ای می‌رقصید که همه را شگفت زده کرده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد abandon

    1. noun careless disregard for consequences
      Synonyms:
      recklessness thoughtlessness disregard unrestraint freedom impulse spontaneity wildness licentiousness uninhibitedness wantonness
      Antonyms:
      restraint self-restraint
    1. verb leave behind, relinquish
      Synonyms:
      leave quit drop dump desert discard ditch relinquish withdraw vacate give up the ship let go surrender discontinue stop yield pull out back out opt out walk out on run out on bail out cut loose throw over abdicate dust screw duck drop out take a walk chicken out cop out flake out take a powder storm out ship out fly the coop wash hands of kiss goodbye leg it
      Antonyms:
      keep retain defend support cherish pursue
    1. verb leave in troubled state
      Synonyms:
      leave quit desert reject forsake leave behind renounce back out disown jilt throw over walk out on
      Antonyms:
      favor adopt uphold assert

    لغات هم‌خانواده abandon

    noun
    abandonment
    adjective
    abandoned
    verb - transitive
    abandon

    سوال‌های رایج abandon

    گذشته‌ی ساده abandon چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده abandon در زبان انگلیسی abandoned است.

    شکل سوم abandon چی میشه؟

    شکل سوم abandon در زبان انگلیسی abandoned است.

    وجه وصفی حال abandon چی میشه؟

    وجه وصفی حال abandon در زبان انگلیسی abandoning است.

    سوم‌شخص مفرد abandon چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد abandon در زبان انگلیسی abandons است.

    ارجاع به لغت abandon

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «abandon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abandon

    لغات نزدیک abandon

    • - abalienate
    • - abalone
    • - abandon
    • - abandon a policy
    • - abandon an attempt
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.