زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Abdicate

ˈæbdɪkeɪt ˈæbdɪkeɪt

گذشته‌ی ساده:

abdicated

شکل سوم:

abdicated

سوم‌شخص مفرد:

abdicates

وجه وصفی حال:

abdicating

معنی abdicate | جمله با abdicate

واگذار کردن، تفویض کردن، ترک گفتن، محروم کردن (از‌)، کناره‌گیری کردن، استعفا دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Mohammad Alishah was forced to abdicate.

محمد‌علی‌شاه وادار به استعفا شد.

to abdicate an opinion

از عقیده‌ای صرف‌نظر کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A father who abdicates his son.

پدری که پسر خود را عاق می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abdicate

  1. verb give up a right, position, or power
    Synonyms:
    give up quit drop leave yield resign withdraw cede renounce relinquish vacate waive abandon forgo surrender retire step down bail out opt out abjure demit abnegate sell out bag it quitclaim leave high and dry leave in the lurch leave holding the bag
    Antonyms:
    hold maintain retain defend claim remain assert challenge assume treasure usurp

سوال‌های رایج abdicate

گذشته‌ی ساده abdicate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده abdicate در زبان انگلیسی abdicated است.

شکل سوم abdicate چی میشه؟

شکل سوم abdicate در زبان انگلیسی abdicated است.

وجه وصفی حال abdicate چی میشه؟

وجه وصفی حال abdicate در زبان انگلیسی abdicating است.

سوم‌شخص مفرد abdicate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد abdicate در زبان انگلیسی abdicates است.

ارجاع به لغت abdicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abdicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abdicate

لغات نزدیک abdicate

پیشنهاد بهبود معانی