گذشتهی ساده:
abdicatedشکل سوم:
abdicatedسومشخص مفرد:
abdicatesوجه وصفی حال:
abdicatingواگذار کردن، تفویض کردن، ترک گفتن، محروم کردن (از)، کنارهگیری کردن، استعفا دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mohammad Alishah was forced to abdicate.
محمدعلیشاه وادار به استعفا شد.
to abdicate an opinion
از عقیدهای صرفنظر کردن
A father who abdicates his son.
پدری که پسر خود را عاق میکند.
گذشتهی ساده abdicate در زبان انگلیسی abdicated است.
شکل سوم abdicate در زبان انگلیسی abdicated است.
وجه وصفی حال abdicate در زبان انگلیسی abdicating است.
سومشخص مفرد abdicate در زبان انگلیسی abdicates است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abdicate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abdicate