امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Waive

weɪv weɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    waived
  • شکل سوم:

    waived
  • سوم‌شخص مفرد:

    waives
  • وجه وصفی حال:

    waiving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
چشم پوشیدن از، از قانون مستثنی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- I waived my right to choose earlier.
- من از حق خود نسبت به زودتر انتخاب کردن چشم پوشیدم.
- to waive a portion of the taxes due
- بخشی از مالیات‌های قابل‌پرداخت را بخشودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waive

  1. verb give up; let go
    Synonyms:
    abandon allow cede defer delay disclaim disown dispense with forgo grant hand over hold off hold up leave neglect postpone prorogue put off refrain from reject relinquish remit remove renege renounce reserve resign set aside shelve stay surrender suspend table turn over yield
    Antonyms:
    claim

ارجاع به لغت waive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waive

لغات نزدیک waive

پیشنهاد بهبود معانی