آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ اسفند ۱۴۰۳

    Resign

    rɪˈzaɪn rɪˈzaɪn

    گذشته‌ی ساده:

    resigned

    شکل سوم:

    resigned

    معنی resign | جمله با resign

    verb - intransitive verb - transitive B2

    استعفا دادن، کناره‌گیری کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    The minister of the interior resigned.

    وزیر کشور استعفا کرد.

    to resign one's post

    از مقام خود کناره‌گیری کردن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Ahmad was forced to resign.

    احمد را وادار به استعفا کردند.

    verb - intransitive verb - transitive

    ورزش (شطرنج) انصراف دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The chess player decided to resign after realizing that victory was no longer possible.

    این شطرنج‌باز پس از اینکه متوجه شد دیگر امکان پیروزی وجود ندارد تصمیم گرفت انصراف دهد.

    Despite putting up a strong fight, the player eventually had to resign.

    علی‌رغم اینکه این بازیکن کوششی فراوان انجام داد، در نهایت مجبور شد انصراف دهد.

    verb - transitive

    صرف‌نظر کردن، چشم‌پوشی کردن، دست کشیدن

    She resigned all her rights in that property.

    او از تمام حقوق خود در آن ملک صرف‌نظر داد.

    verb - intransitive

    پذیرفتن، تن دادن

    He is resigned to his fate.

    او سرنوشت خود را پذیرفته است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد resign

    1. verb give up responsibility
      Synonyms:
      quit leave drop give up relinquish abandon renounce surrender waive cede retire terminate abdicate hand over vacate forsake secede demit fold bow out drop out bail out step down stand down give notice walk out capitulate hang it up sign off forgo yield end service throw in the towel stand aside cease work turn over wash hands of divorce oneself from separate oneself from hand in resignation give up the ship
      Antonyms:
      agree take on

    سوال‌های رایج resign

    گذشته‌ی ساده resign چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده resign در زبان انگلیسی resigned است.

    شکل سوم resign چی میشه؟

    شکل سوم resign در زبان انگلیسی resigned است.

    ارجاع به لغت resign

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «resign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resign

    لغات نزدیک resign

    • - residue
    • - residuum
    • - resign
    • - resign from office
    • - resignation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.