گذشتهی ساده:
vacatedشکل سوم:
vacatedسومشخص مفرد:
vacatesوجه وصفی حال:
vacatingتعطیل کردن، خالی کردن، تهی کردن، تخلیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You must vacate this house within two weeks.
شما بایستی ظرف دو هفته این خانه را خالی کنید.
He recently vacated his post.
او اخیراً شغل خود را رها کرد.
to vacate a charter
امتیازی را لغو کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vacate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vacate