آخرین به‌روزرسانی:

Evacuate

ɪˈvækjueɪt ɪˈvækjueɪt

گذشته‌ی ساده:

evacuated

شکل سوم:

evacuated

سوم‌شخص مفرد:

evacuates

وجه وصفی حال:

evacuating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

تخلیه کردن، منتقل کردن، بیرون بردن (خارج کردن مردم از موقعیتی خطرناک)

The Russians evacuated Moscow and retreated to Gorky.

روس‌ها مسکو را تخلیه کردند و به گورکی عقب‌نشینی نمودند.

Children were evacuated to the country to be safe from bombardment.

بچه‌ها را به دهات بردند تا از بمباران در امان باشند.

verb - intransitive verb - transitive formal

تهی کردن، خالی کردن، تخلیه کردن، اجابت مزاج کردن، مدفوع کردن، دفع کردن (معمولاً بیرون ریختن محتویات روده)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

After surgery, it took several days for her to evacuate her bowels normally.

پس‌از جراحی، چند روز طول کشید تا او به‌طور طبیعی اجابت مزاج کند.

The medication caused the patient to evacuate his bowels frequently.

این دارو باعث شد که بیمار به دفعات زیاد روده‌اش را تخلیه کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a highly evacuated glass tube

لامپ شیشه‌ای که به‌طور کامل از هوا تهی شده است

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evacuate

  1. verb clear an area; empty
    Synonyms:
    leave abandon quit withdraw depart move out vacate eject expel discharge relinquish remove desert forsake displace decamp bail out pull out pack up cut out skidaddle hightail run for the hills
    Antonyms:
    enter occupy fill load

ارجاع به لغت evacuate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evacuate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/evacuate

لغات نزدیک evacuate

پیشنهاد بهبود معانی