با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Evacuate

ɪˈvækjueɪt ɪˈvækjueɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    evacuated
  • شکل سوم:

    evacuated
  • سوم‌شخص مفرد:

    evacuates
  • وجه وصفی حال:

    evacuating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb C1
تهی کردن، خالی کردن، تخلیه مزاج کردن، ترک کردن، محروم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The Russians evacuated Moscow and retreated to Gorky.
- روس‌ها مسکو را تخلیه کردند و به گورکی عقب‌نشینی نمودند.
- Children were evacuated to the country to be safe from bombardment.
- بچه‌ها را به دهات بردند تا از بمباران در امان باشند.
- a highly evacuated glass tube
- لامپ شیشه‌ای که به‌طور کامل از هوا تهی شده است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evacuate

  1. verb clear an area; empty
    Synonyms: abandon, bail out, cut out, decamp, depart, desert, discharge, displace, eject, expel, forsake, hightail, leave, move out, pack up, pull out, quit, relinquish, remove, run for the hills, skidaddle, vacate, withdraw
    Antonyms: come in, enter, fill, load, occupy

ارجاع به لغت evacuate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evacuate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evacuate

لغات نزدیک evacuate

پیشنهاد بهبود معانی