گذشتهی ساده:
filledشکل سوم:
filledسومشخص مفرد:
fillsوجه وصفی حال:
fillingشکل جمع:
fills(عامیانه) اطلاعات اضافی را کامل دادن به، (کسی را) کاملاً در جریان گذاشتن
(عامیانه) رضایتبخش بودن، حایز شرایط بودن
بهکارخوردن، بهدردخوردن، قابل استفاده بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fill