۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Congest

kənˈdʒest kənˈdʒest

گذشته‌ی ساده:

congested

شکل سوم:

congested

سوم‌شخص مفرد:

congests

وجه وصفی حال:

congesting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

انبوه کردن، متراکم کردن، گرفته کردن، بستن، محتقن کردن، شلوغ کردن

He had a fever and his sinuses were completely congested.

او تب داشت و سینوس‌هایش کاملاً گرفته بود.

The Karaj road becomes congested on Fridays.

جمعه‌ها راه کرج شلوغ می‌شود.

verb - intransitive

انبوه شدن، متراکم شدن، گرفته شدن، بسته شدن، محتقن شدن، شلوغ شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد congest

  1. verb to plug up something, as a hole, space, or container
    Synonyms:
    block stop close fill plug clog choke cork
  1. verb become or cause to become obstructed
    Synonyms:
    clog choke back up clog-up choke off foul

سوال‌های رایج congest

گذشته‌ی ساده congest چی میشه؟

گذشته‌ی ساده congest در زبان انگلیسی congested است.

شکل سوم congest چی میشه؟

شکل سوم congest در زبان انگلیسی congested است.

وجه وصفی حال congest چی میشه؟

وجه وصفی حال congest در زبان انگلیسی congesting است.

سوم‌شخص مفرد congest چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد congest در زبان انگلیسی congests است.

ارجاع به لغت congest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «congest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/congest

لغات نزدیک congest

پیشنهاد بهبود معانی