گذشتهی ساده:
pluggedشکل سوم:
pluggedسومشخص مفرد:
plugsوجه وصفی حال:
pluggingشکل جمع:
plugsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(دوشاخه و غیره) به پریز زدن، وصل کردن، به برق زدن
1- خاموش کردن دستگاهی که بیمار لاعلاج را زنده نگه میدارد 2- به پایان رساندن، تمام کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plug» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plug