گذشتهی ساده:
rammedشکل سوم:
rammedسوم شخص مفرد:
ramsوجه وصفی حال:
rammingشکل جمع:
ramsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ram something down one's throat
چیزی را به کسی تحمیل کردن، به کسی چپاندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ram» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ram