آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Pound

    paʊnd paʊnd

    گذشته‌ی ساده:

    pounded

    شکل سوم:

    pounded

    سوم‌شخص مفرد:

    pounds

    وجه وصفی حال:

    pounding

    شکل جمع:

    pounds

    معنی pound | جمله با pound

    noun countable A2

    پوند (علامت اختصاری آن £ یا ₤ است)

    noun countable

    (واحد وزن) پوند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun countable

    آغل

    noun countable

    بازداشتگاه متهمین

    noun countable

    استخر یا حوض آب

    verb - transitive verb - intransitive

    کوبیدن، با مشت زدن

    to pound in a mortar

    در هاون کوبیدن

    They pound rice until it turns into soft flour.

    آن‌ها برنج را می‌کوبند تا تبدیل به آرد نرم شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The barbarians are pounding at the gates of civilization.

    بربرها بر دروازه‌های تمدن می‌کوبند.

    He pounded with his fist on the table and said, "no, never!"

    مشتش را بر میز کوفت و گفت: «نه، هرگز!»

    to pound nails into a board

    به تخته‌ای میخ کوفتن

    Waves pound the beach.

    امواج ساحل را می‌کوبند.

    Our cannons pounded the enemy's positions.

    توپ‌های ما مواضع دشمن را کوبیدند.

    to pound out a story on the typewriter

    تق‌تق‌کنان با ماشین تحریر حکایت نگاشتن

    to pound out a tune on the piano

    با پیانو دنگ‌دنگ آهنگ نواختن

    We must pound some sense into his head.

    بایستی قدری عقل و شعور توی کله‌اش بچپانم.

    My heart pounded with fear.

    از ترس قلبم سخت می‌تپید.

    The engine was pounding.

    موتور تپ‌تپ می‌کرد.

    Don't pound up the stairs!

    از پله‌ها این‌قدر محکم و پر سر و صدا بالا نرو!

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pound

    1. noun sixteen ounces/.454 kilograms of weight
      Synonyms:
      avoirdupois pint troy
    1. verb crush; beat rhythmically
      Synonyms:
      hit strike beat thump hammer thrash batter buffet pummel clobber wallop pelt pulse pulsate palpitate stomp trample bruise powder pestle pulverize triturate comminute malleate belabor drub
    1. verb impress; make someone listen
      Synonyms:
      stamp drum drive hammer din grave drub
      Antonyms:
      give up

    Phrasal verbs

    pound along (or down or up)

    با قدم‌های سنگین رفتن (بالا یا پایین)

    pound out

    1- کوبیدن و صاف کردن، کوفتن و پهن کردن 2- (پیانو یا ماشین تحریر - با صدای زیاد و تقلا) زدن یا ماشین کردن

    Idioms

    pound one's ear

    (امریکا - عامیانه) خوابیدن

    pound the pavement

    خیابان‌ها را متر کردن، خیابان‌ها را گز کردن، خیابان‌ها را گشتن (معمولاً برای یافتن کار و غیره)

    سوال‌های رایج pound

    گذشته‌ی ساده pound چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pound در زبان انگلیسی pounded است.

    شکل سوم pound چی میشه؟

    شکل سوم pound در زبان انگلیسی pounded است.

    شکل جمع pound چی میشه؟

    شکل جمع pound در زبان انگلیسی pounds است.

    وجه وصفی حال pound چی میشه؟

    وجه وصفی حال pound در زبان انگلیسی pounding است.

    سوم‌شخص مفرد pound چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pound در زبان انگلیسی pounds است.

    ارجاع به لغت pound

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pound

    لغات نزدیک pound

    • - pounce
    • - pouncet box
    • - pound
    • - pound along (or down or up)
    • - pound key
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.