۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Pound

paʊnd paʊnd

گذشته‌ی ساده:

pounded

شکل سوم:

pounded

سوم‌شخص مفرد:

pounds

وجه وصفی حال:

pounding

شکل جمع:

pounds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

پوند (علامت اختصاری آن £ یا ₤ است)

noun countable

(واحد وزن) پوند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun countable

آغل

noun countable

بازداشتگاه متهمین

noun countable

استخر یا حوض آب

verb - transitive verb - intransitive

کوبیدن، با مشت زدن

to pound in a mortar

در هاون کوبیدن

They pound rice until it turns into soft flour.

آن‌ها برنج را می‌کوبند تا تبدیل به آرد نرم شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The barbarians are pounding at the gates of civilization.

بربرها بر دروازه‌های تمدن می‌کوبند.

He pounded with his fist on the table and said, "no, never!"

مشتش را بر میز کوفت و گفت: «نه، هرگز!»

to pound nails into a board

به تخته‌ای میخ کوفتن

Waves pound the beach.

امواج ساحل را می‌کوبند.

Our cannons pounded the enemy's positions.

توپ‌های ما مواضع دشمن را کوبیدند.

to pound out a story on the typewriter

تق‌تق‌کنان با ماشین تحریر حکایت نگاشتن

to pound out a tune on the piano

با پیانو دنگ‌دنگ آهنگ نواختن

We must pound some sense into his head.

بایستی قدری عقل و شعور توی کله‌اش بچپانم.

My heart pounded with fear.

از ترس قلبم سخت می‌تپید.

The engine was pounding.

موتور تپ‌تپ می‌کرد.

Don't pound up the stairs!

از پله‌ها این‌قدر محکم و پر سر و صدا بالا نرو!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pound

  1. noun sixteen ounces/.454 kilograms of weight
    Synonyms:
    avoirdupois pint troy
  1. verb crush; beat rhythmically
    Synonyms:
    hit strike beat thump hammer thrash batter buffet pummel clobber wallop pelt pulse pulsate palpitate stomp trample bruise powder pestle pulverize triturate comminute malleate belabor drub
  1. verb impress; make someone listen
    Synonyms:
    stamp drum drive hammer din grave drub
    Antonyms:
    give up

Phrasal verbs

pound along (or down or up)

با قدم‌های سنگین رفتن (بالا یا پایین)

pound out

1- کوبیدن و صاف کردن، کوفتن و پهن کردن 2- (پیانو یا ماشین تحریر - با صدای زیاد و تقلا) زدن یا ماشین کردن

Idioms

pound one's ear

(امریکا - عامیانه) خوابیدن

pound the pavement

خیابان‌ها را متر کردن، خیابان‌ها را گز کردن، خیابان‌ها را گشتن (معمولاً برای یافتن کار و غیره)

سوال‌های رایج pound

گذشته‌ی ساده pound چی میشه؟

گذشته‌ی ساده pound در زبان انگلیسی pounded است.

شکل سوم pound چی میشه؟

شکل سوم pound در زبان انگلیسی pounded است.

شکل جمع pound چی میشه؟

شکل جمع pound در زبان انگلیسی pounds است.

وجه وصفی حال pound چی میشه؟

وجه وصفی حال pound در زبان انگلیسی pounding است.

سوم‌شخص مفرد pound چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد pound در زبان انگلیسی pounds است.

ارجاع به لغت pound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pound

لغات نزدیک pound

پیشنهاد بهبود معانی