گذشتهی ساده:
pulsedشکل سوم:
pulsedسومشخص مفرد:
pulsesوجه وصفی حال:
pulsingشکل جمع:
pulsesلیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
در امتداد یا درون چیزی تپیدن، (به طور آهنگین) زدن یا ضربان داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pulse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pulse