آخرین به‌روزرسانی:

Vibration

vaɪˈbreɪʃn vaɪˈbreɪʃn

شکل جمع:

vibrations

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun

لرزش، لرزه، لرز

noun

(فیزیک) نوسان، ارتعاش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun

(محاوره، در جمع) حس، احساس، امواج مثبت، حال‌و‌هوا

the vibration of a guitar's strings

ترنگ (ارتعاش) تارهای گیتار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vibration

  1. noun shaking, quivering
    Synonyms:
    trembling quivering shake throb pulse quiver oscillation pulsation wavering vacillation fluctuation wave tremor beating reverberation resonance judder shimmy
    Antonyms:
    stillness

ارجاع به لغت vibration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vibration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vibration

لغات نزدیک vibration

پیشنهاد بهبود معانی