فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Beating

ˈbiːtɪŋ ˈbiːtɪŋ

گذشته‌ی ساده:

beat

شکل سوم:

beaten

سوم‌شخص مفرد:

beats

شکل جمع:

beatings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

زدن، عمل زدن، کوبش، ضربه‌زنی، کتک‌زنی

noun

تپش، ضربان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the (beating of the) pulse

(تپش) نبض

the beating of the heart

تپش قلب

noun

شکست، باخت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beating

  1. noun thrashing
    Synonyms:
    defeat whipping bashing drubbing trouncing slaughter rout shellacking annihilation
    Antonyms:
    win victory triumph

لغات هم‌خانواده beating

ارجاع به لغت beating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beating

لغات نزدیک beating

پیشنهاد بهبود معانی