Annihilation

əˌnaɪəˈleɪʃn̩ əˌnaɪəˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
نابودی، ویرانی، انهدام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The news of his failure brought him to the brink of annihilation.
- خبر شکستش او را در آستانه‌ی نابودی قرار داد.
- The superhero saved the world from the imminent annihilation.
- ابرقهرمان دنیا را از نابودی حتمی نجات داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد annihilation

  1. noun Utter destruction
    Synonyms: obliteration, extermination, eradication, extinction, extinguishment, disintegration, extirpation, liquidation
  2. noun An often formal act of putting an end to
    Synonyms: abolishment, abolition, abrogation, annulment, cancellation, defeasance, invalidation, negation, nullification, voidance, avoidance, extinguishment

ارجاع به لغت annihilation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «annihilation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/annihilation

لغات نزدیک annihilation

پیشنهاد بهبود معانی