فروپاشی، ریشهکنی، نابودی، انهدام، اضمحلال، قلع و قمع، فنا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The organization's goal is the eradication of poverty.
هدف سازمان، ریشهکنی فقر است.
In the past century, eradication efforts failed against hookworm, yellow fever and malaria.
در سدهی گذشته، تلاشهای ریشهکنی عفونت کرم قلابدار، طاعون زرد و مالاریا شکست خورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eradication» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eradication