با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Liquidation

ˌlɪkwəˈdeɪʃn ˌlɪkwəˈdeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    liquidations

معنی

noun
تسویه، از بین رفتن، واریز حساب، نابودی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liquidation

  1. noun The act or process of eliminating
    Synonyms: elimination, clearance, eradication, extermination, purge, removal, riddance
  2. noun Utter destruction
    Synonyms: annihilation, eradication, extermination, extinction, extinguishment, extirpation, obliteration
  3. noun Termination of a business operation by using its assets to discharge its liabilities
    Synonyms: settlement

Idioms

  • go into liquidation

    (شرکت یا مؤسسه‌ی بازرگانی) دارایی‌ها را نقد کردن و قرض‌ها را دادن و شرکت را منحل کردن

ارجاع به لغت liquidation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liquidation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liquidation

لغات نزدیک liquidation

پیشنهاد بهبود معانی