با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Liquidity

lɪˈkwɪdəti lɪˈkwɪdəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
اقتصاد نقدینگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A bank that has recently increased its liquidity.
- بانکی که اخیراً نقدینگی خود را زیاد کرده است.
- The lack of liquidity in the market caused several companies to struggle with meeting their financial obligations.
- کمبود نقدینگی در بازار باعث شد چندین شرکت با مشکل ایفای تعهدات مالی خود مواجه شوند.
noun uncountable
اقتصاد نقدشوندگی
- The company's financial stability was at risk due to a lack of liquidity, as they were unable to easily convert their assets into cash.
- ثبات مالی شرکت به دلیل مشکل در نقدشوندگی در خطر بود. زیرا آن‌ها نمی‌توانستند به‌راحتی دارایی‌های خود را به پول نقد تبدیل کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liquidity

  1. noun The state in which a substance exhibits a characteristic readiness to flow with little or no tendency to disperse and relatively high incompressibility
    Synonyms: liquid, liquidness, liquid state
  2. noun The property of flowing easily
    Synonyms: fluidity, fluidness, liquidness, runniness

ارجاع به لغت liquidity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liquidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liquidity

لغات نزدیک liquidity

پیشنهاد بهبود معانی