فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Riddance

ˈrɪdns ˈrɪdns

معنی و نمونه‌جمله

noun

رهایی، خلاصی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They are gone at last-and good riddance too.

خدا را شکر که بالأخره رفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد riddance

  1. noun the act of getting rid of something useless or used up
    Synonyms:
    disposal elimination dumping ejection expulsion exclusion jettison
  1. noun the act or process of eliminating
    Synonyms:
    removal elimination discharge release clearance purge liberation eradication liquidation

Idioms

good riddance

چه بهتر، به جهنم، خدا را شکر

ارجاع به لغت riddance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «riddance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/riddance

لغات نزدیک riddance

پیشنهاد بهبود معانی