با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Jettison

ˈdʒetəsn / / -zn ˈdʒetəsn / / -zn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jettisoned
  • شکل سوم:

    jettisoned
  • سوم‌شخص مفرد:

    jettisons
  • وجه وصفی حال:

    jettisoning
  • شکل جمع:

    jettisons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
به دریا‌ریزی کالای کشتی، (مجازاً) از شر چیزی راحت شدن، بیرون افکندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We had to jettison the cargo to make the plane lighter.
- مجبور شدیم برای سبک کردن هواپیما بارها را بیرون بیندازیم.
- The government has to jettison its old management practices.
- دولت باید روش‌های قدیمی مدیریت را به دور بیندازد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jettison

  1. verb eject; throw overboard
    Synonyms: abandon, abdicate, cashier, cast, cast off, deep-six, discard, dump, expel, heave, hurl, junk, maroon, reject, scrap, shed, slough, throw away, unload
    Antonyms: take in, take on

ارجاع به لغت jettison

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jettison» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jettison

لغات نزدیک jettison

پیشنهاد بهبود معانی