گذشتهی ساده:
jettisonedشکل سوم:
jettisonedسومشخص مفرد:
jettisonsوجه وصفی حال:
jettisoningشکل جمع:
jettisonsبه دریاریزی کالای کشتی، (مجازاً) از شر چیزی راحت شدن، بیرون افکندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We had to jettison the cargo to make the plane lighter.
مجبور شدیم برای سبک کردن هواپیما بارها را بیرون بیندازیم.
The government has to jettison its old management practices.
دولت باید روشهای قدیمی مدیریت را به دور بیندازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jettison» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jettison