گذشتهی ساده:
threw awayشکل سوم:
thrown awayسومشخص مفرد:
throws awayوجه وصفی حال:
throwing awayحرام کردن، هدر دادن، تلف کردن
Don't throw away your chances of success.
شانسهای موفقیتت را حرام نکن.
You've thrown away three years being in that toxic relationship.
سه سال را با بودن در آن رابطهی سمی هدر دادی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «throw away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/throw-away