امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Throw Away

θroʊ əˈweɪ θroʊ əˈweɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    threw away
  • شکل سوم:

    thrown away
  • سوم‌شخص مفرد:

    throws away
  • وجه وصفی حال:

    throwing away

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
حرام کردن، هدر دادن، تلف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Don't throw away your chances of success.
- شانس‌های موفقیتت را حرام نکن.
- You've thrown away three years being in that toxic relationship.
- سه سال را با بودن در آن رابطه‌ی سمی هدر دادی.
phrasal verb
دور انداختن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد throw away

  1. verb dispose of
    Synonyms: abandon, cast, cast off, chase, clear, discard, dismiss, dispense with, ditch, drop, dump, eject, eliminate, evict, extrude, free oneself of, get rid of, jettison, junk, lose, refuse, reject, rid oneself of, scrap, shake off, shed, shuck, slip, throw off, throw out, turn down, unburden
    Antonyms: hold, keep
  2. verb waste
    Synonyms: be wasteful, blow, consume, dissipate, fail to exploit, fritter, lose, refuse, reject, squander, trifle, turn down
    Antonyms: hoard, save

ارجاع به لغت throw away

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «throw away» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/throw-away

پیشنهاد بهبود معانی