آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Consume

    kənˈsuːm kənˈsjuːm

    گذشته‌ی ساده:

    consumed

    شکل سوم:

    consumed

    سوم‌شخص مفرد:

    consumes

    وجه وصفی حال:

    consuming

    معنی consume | جمله با consume

    verb - transitive verb - intransitive C1

    مصرف کردن، تحلیل رفتن، از پا درآمدن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده
    verb - transitive verb - intransitive

    مصرف کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The building was completely consumed by fire.

    ساختمان در اثر آتش (سوزی) کامل از بین رفت.

    He soon consumed his father's inheritance.

    به زودی ارث پدرش را به باد داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This car consumes too much gasoline.

    این ماشین خیلی بنزین مصرف می‌کند.

    The guest consumed all of the food.

    مهمان همه‌ی خوراکها را خورد.

    consumed with envy

    کاملاً دست‌خوش حسادت

    a consuming interest in (postal) stamps

    علاقه‌ی وسواس‌گونه‌ای به تمبر (پست)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد consume

    1. verb use up
      Synonyms:
      use employ spend exhaust deplete utilize finish drain absorb expend waste go through run through apply devour finish up wear out dissipate squander monopolize profit by avail oneself of have recourse to run out of eat up lavish put to use preoccupy dominate engross lessen vanish put away throw away frivol away fritter away wash up go obsess trifle drivel
      Antonyms:
      collect gather accumulate store neglect not use
    1. verb eat, drink
      Synonyms:
      eat drink feed take swallow ingest partake snack nibble guzzle gulp devour eat up down put away put down toss down polish off scarf inhale wolf chow down gobble stuff one’s face bolt mow punish meal absorb gorge swill hoover ingurgitate
      Antonyms:
      fast starve
    1. verb destroy
      Synonyms:
      ruin demolish wreck devastate destroy crush suppress overwhelm waste exhaust expend ravage lay waste extinguish eat up raze annihilate decay
      Antonyms:
      build construct

    لغات هم‌خانواده consume

    • noun
      consumption, consumer
    • verb - transitive
      consume

    سوال‌های رایج consume

    گذشته‌ی ساده consume چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده consume در زبان انگلیسی consumed است.

    شکل سوم consume چی میشه؟

    شکل سوم consume در زبان انگلیسی consumed است.

    وجه وصفی حال consume چی میشه؟

    وجه وصفی حال consume در زبان انگلیسی consuming است.

    سوم‌شخص مفرد consume چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد consume در زبان انگلیسی consumes است.

    ارجاع به لغت consume

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «consume» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consume

    لغات نزدیک consume

    • - consultor
    • - consumable
    • - consume
    • - consumedly
    • - consumer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.