با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Eat Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    تا انتها خوردن
    • - He ate up his plate and asked for more.
    • - او غذایش را تا ته خورد و باز هم خواست.
  • phrasal verb
    مصرف کردن
    • - This car eats up too much gas.
    • - این اتومبیل خیلی بنزین مصرف می‌کند.
    • - Taxes eat up most of my income.
    • - قسمت اعظمی از درآمد من صرف مالیات می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد eat up

  1. phrasal verb to accept
    Synonyms: buy, stand still for, swallow
  2. phrasal verb Consume completely

ارجاع به لغت eat up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eat up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eat-up

لغات نزدیک eat up

پیشنهاد بهبود معانی