تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- سهم (در چیزی) خریدن 2- (در حراج و مزایده) خریدن جنس توسط خود فروشنده (چون قیمتهای پیشنهادی کافی نیست) 3-(عامیانه) پول دادن (برای عضویت یا شرکت در کاری) 4- (برای روز مبادا) خریدن
با پول مصالحه کردن، تطمیع کردن، رشوه دادن
سهم کسی را خریدن
(در مقابل کاری یا چیزی) وقت اضافه به دست آوردن
کلیهی موجودی را خریدن، (در نتیجهی خرید) تمام کردن یا شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «buy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/buy