گذشتهی ساده:
bargainedشکل سوم:
bargainedسومشخص مفرد:
bargainsوجه وصفی حال:
bargainingشکل جمع:
bargainsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- چانه زدن 2- انتظار داشتن، (روی چیزی) حساب کردن
به علاوه، اضافه بر قرارداد
سخت معامله بودن، اهل چانهزنی و مقاومت بودن، به آسانی معامله نکردن
خیلی چانه زدن، در معامله سختگیری کردن، گذشت نشان ندادن
strike (or make) a bargain with someone
با کسی به توافق رسیدن، معامله کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bargain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bargain