آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Bargain

    ˈbɑːrɡɪn ˈbɑːɡɪn

    گذشته‌ی ساده:

    bargained

    شکل سوم:

    bargained

    سوم‌شخص مفرد:

    bargains

    وجه وصفی حال:

    bargaining

    شکل جمع:

    bargains

    معنی bargain | جمله با bargain

    noun adverb countable B1

    سودا، معامله، داد و ستد، چانه زدن، قرارداد معامله، خرید ارزان (با a )، چانه زدن، قرارداد معامله بستن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    It was a bad bargain.

    معامله‌ی بدی بود.

    You keep your part of the bargain and I'll keep mine.

    تو سهم خودت را در معامله انجام بده و من سهم خودم را.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    bargain prices

    قیمت‌های تخفیف‌یافته

    Naheed can't resist a bargain.

    ناهید در مقابل اجناس ارزان شده (حراجی) مقاومت ندارد.

    I think bargaining over price is a bad custom.

    به نظر من چانه زدن سر قیمت رسم بدی است.

    They had not bargained for such opposition.

    حساب چنان مخالفتی را نکرده بودند.

    He went to find his dog and lost his bicycle in the bargain.

    رفت سگ خود را پیدا کند، دوچرخه خود را هم از دست داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bargain

    1. noun agreement
      Synonyms:
      deal understanding agreement promise arrangement contract compact pledge bond engagement pact negotiation transaction convention stipulation covenant treaty
    1. noun something bought at cheap price
      Synonyms:
      deal discount good deal low price buy value good buy steal reduction budget price markdown giveaway nominal price closeout
      Antonyms:
      rip-off
    1. verb negotiate terms of sale or agreement
      Synonyms:
      deal agree arrange trade buy sell contract promise compromise confer transact stipulate do business negotiate barter make terms haggle dicker traffic covenant palter

    Phrasal verbs

    bargain for

    1- چانه زدن 2- انتظار داشتن، (روی چیزی) حساب کردن

    Collocations

    into (or in) the bargain

    به علاوه، اضافه بر قرارداد

    Idioms

    drive a hard bargain

    سخت معامله بودن، اهل چانه‌زنی و مقاومت بودن، به آسانی معامله نکردن

    خیلی چانه زدن، در معامله سخت‌گیری کردن، گذشت نشان ندادن

    strike (or make) a bargain with someone

    با کسی به توافق رسیدن، معامله کردن

    سوال‌های رایج bargain

    گذشته‌ی ساده bargain چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده bargain در زبان انگلیسی bargained است.

    شکل سوم bargain چی میشه؟

    شکل سوم bargain در زبان انگلیسی bargained است.

    شکل جمع bargain چی میشه؟

    شکل جمع bargain در زبان انگلیسی bargains است.

    وجه وصفی حال bargain چی میشه؟

    وجه وصفی حال bargain در زبان انگلیسی bargaining است.

    سوم‌شخص مفرد bargain چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد bargain در زبان انگلیسی bargains است.

    ارجاع به لغت bargain

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bargain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bargain

    لغات نزدیک bargain

    • - barf
    • - barfly
    • - bargain
    • - bargain counter
    • - bargain for
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.