گذشتهی ساده:
transactedشکل سوم:
transactedسومشخص مفرد:
transactsوجه وصفی حال:
transactingمعامله کردن، دادوستد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This company transacts most of its businesses by computer.
این شرکت بیشتر معاملات خود را با کامپیوتر انجام میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «transact» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transact