لرزانک، منجمد کردن، دلمه شدن، سفت کردن، بستن، ماسیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I did not understand the story at all because its parts did not properly jell.
اصلاً داستان را نفهمیدم؛ چون جزئیات آن درست شکل نیافته بود.
Plans that have not jelled yet.
نقشههایی که هنوز شکل نگرفتهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jell