توده، لخته خون، دلمه شدن، لخته شدن (خون)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a blood clot
لختهی خون
clotted blood
خون دلمهشده
Streets clotted with traffic.
خیابانهایی که وسایط نقلیه آنها را بند آورده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clot