با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Coalesce

koʊəˈles ˌkəʊəˈles
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    coalesced
  • شکل سوم:

    coalesced
  • سوم شخص مفرد:

    coalesces
  • وجه وصفی حال:

    coalescing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
به‌هم آمیختن، یکی شدن، منعقد شدن
verb - intransitive
ائتلاف کردن
- Various economic thoughts coalesced to form a single formula.
- اندیشه‌های اقتصادی مختلف در هم ادغام شدند و به‌صورت فرمول واحدی درآمدند.
- the coalescence of various ethnic groups
- یکپارچگی (یا ادغام یا هم‌آمیخت) گروه‌های نژادی مختلف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coalesce

  1. verb blend, come together
    Synonyms: adhere, amalgamate, associate, bracket, cleave, cling, cohere, combine, commingle, commix, conjoin, connect, consolidate, fuse, hook up with, incorporate, integrate, join, join up with, link, merge, mingle, mix, relate, stick, tie in with, unite, wed
    Antonyms: divide, separate

ارجاع به لغت coalesce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coalesce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coalesce

لغات نزدیک coalesce

پیشنهاد بهبود معانی