فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Coalesce

koʊəˈles ˌkəʊəˈles

گذشته‌ی ساده:

coalesced

شکل سوم:

coalesced

سوم‌شخص مفرد:

coalesces

وجه وصفی حال:

coalescing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

به‌هم آمیختن، یکی شدن، منعقد شدن

verb - intransitive

ائتلاف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Various economic thoughts coalesced to form a single formula.

اندیشه‌های اقتصادی مختلف در هم ادغام شدند و به‌صورت فرمول واحدی درآمدند.

the coalescence of various ethnic groups

یکپارچگی (یا ادغام یا هم‌آمیخت) گروه‌های نژادی مختلف

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coalesce

  1. verb blend, come together
    Synonyms:
    combine join connect mix unite incorporate integrate merge associate relate fuse mingle link stick adhere consolidate cohere commingle conjoin cling cleave tie in with come together blend hook up with bracket commix wed join up with
    Antonyms:
    separate divide

ارجاع به لغت coalesce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coalesce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coalesce

لغات نزدیک coalesce

پیشنهاد بهبود معانی