۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Incorporate

ɪnˈkɔːrpəreɪt ɪnˈkɔːrpəreɪt ɪnˈkɔːpəreɪt ɪnˈkɔːpəreɪt

گذشته‌ی ساده:

incorporated

شکل سوم:

incorporated

سوم‌شخص مفرد:

incorporates

وجه وصفی حال:

incorporating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2

یکی کردن، به‌ هم پیوستن، متحد کردن، داخل کردن، جا دادن، ثبت کردن شرکت‌، آمیختن، ترکیب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

to incorporate various views in one article

اندیشه‌های مختلفی را در یک مقاله تلفیق کردن

The company was incorporated ten years ago.

شرکت ده سال پیش به ثبت رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incorporate

  1. verb include, combine
    Synonyms:
    join unite integrate combine mix consolidate merge fuse embody pool blend link add to organize form associate cover assimilate tie in put together subsume absorb coalesce amalgamate dub start hook in gang up imbibe charter
    Antonyms:
    exclude separate divide drop

لغات هم‌خانواده incorporate

  • verb - transitive
    incorporate

سوال‌های رایج incorporate

گذشته‌ی ساده incorporate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده incorporate در زبان انگلیسی incorporated است.

شکل سوم incorporate چی میشه؟

شکل سوم incorporate در زبان انگلیسی incorporated است.

وجه وصفی حال incorporate چی میشه؟

وجه وصفی حال incorporate در زبان انگلیسی incorporating است.

سوم‌شخص مفرد incorporate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد incorporate در زبان انگلیسی incorporates است.

ارجاع به لغت incorporate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incorporate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incorporate

لغات نزدیک incorporate

پیشنهاد بهبود معانی