گذشتهی ساده:
incorporatedشکل سوم:
incorporatedسومشخص مفرد:
incorporatesوجه وصفی حال:
incorporatingگنجاندن، وارد کردن، ادغام کردن، درآمیختن، یکپارچه کردن، الحاق کردن
The designer incorporated traditional patterns into the modern layout of the building.
طراح نقشونگارهای سنتی را در چیدمان مدرن ساختمان وارد کرد.
The research team incorporated data from multiple sources to strengthen the analysis.
تیم پژوهش، دادههای چندین منبع را برای تقویت تحلیل با هم ادغام کرد.
to incorporate various views in one article
اندیشههای مختلفی را در یک مقاله تلفیق کردن
حقوق کسبوکار ثبت کردن شرکت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company was incorporated ten years ago.
شرکت ده سال پیش به ثبت رسید.
Once incorporated, the company became subject to stricter financial reporting requirements.
پساز ثبتشدن، شرکت مشمول الزامات سختگیرانهتری برای گزارشدهی مالی شد.
گذشتهی ساده incorporate در زبان انگلیسی incorporated است.
شکل سوم incorporate در زبان انگلیسی incorporated است.
وجه وصفی حال incorporate در زبان انگلیسی incorporating است.
سومشخص مفرد incorporate در زبان انگلیسی incorporates است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incorporate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incorporate