گذشتهی ساده:
amalgamatedشکل سوم:
amalgamatedسومشخص مفرد:
amalgamatesوجه وصفی حال:
amalgamatingادغام کردن، آمیختن، توأم کردن، آمیخته کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company plans to amalgamate its two divisions to increase efficiency.
این شرکت قصد دارد دو بخش خود را برای افزایش کارایی ادغام کند.
The two unions amalgamated last year.
این دو اتحادیه پارسال با هم ادغام شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «amalgamate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amalgamate