آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Network

    ˈnetwɜrːk ˈnetwɜːk

    گذشته‌ی ساده:

    networked

    شکل سوم:

    networked

    سوم‌شخص مفرد:

    networks

    وجه وصفی حال:

    networking

    شکل جمع:

    networks

    معنی network | جمله با network

    noun countable B2

    شبکه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    a network of roads

    شبکه‌ی راه‌ها

    a network of canals

    شبکه‌ی آبراه‌ها

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a network of nerves

    شبکه‌ی اعصاب

    electricity network

    شبکه‌ی برق

    an espionage network

    شبکه جاسوسی

    a terrorist network

    شبکه تروریستی

    a television network

    شبکه‌ی تلویزیونی

    network analysis

    تحلیل شبکه

    network hardware

    سخت‌افزار شبکه

    noun

    تور، تورینه، هر چیز مشبک (مانند تور سیمی یا غربال)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun countable

    شبکه توری، شبکه ارتباطی، وابسته به شبکه

    network news

    خبر شبکه‌ای (در برابر خبر محلی که از ایستگاه به‌خصوصی پخش می‌شود)

    The entire country is networked with canals and railways.

    سرتاسر کشور دارای شبکه‌ای از آبراه و راه‌آهن است.

    noun

    کامپیوتر (سازگانی مرکب از یک یا چند کامپیوتر و پایانه و چاپگر و غیره) شبکه، همبند

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده
    verb - transitive

    همبند کردن، شبکه‌ای کردن

    verb - transitive

    پخش شده توسط کلیه‌ی ایستگاه‌های بنگاه پراکنش

    verb - transitive

    تورسازی، توری سازی، ساختن پارچه‌ی توری، تورینه سازی

    verb - transitive

    شبکه درست کردن، تماس برقرار کردن، دارای شبکه کردن یا شدن، شبکه‌بندی کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد network

    1. noun system of connections
      Synonyms:
      system organization structure arrangement complex web net grid maze labyrinth nexus interconnections hookup circuitry wiring tracks chain fabric fiber mesh patchwork plexus artery crisscross convolution weave checkerboard screening grill grillwork tessellation reticulation reticule wattle
    1. verb to socialize for professional or personal gain
      Synonyms:
      mingle meet associate circulate schmooze hobnob make contacts meet and greet rub elbows

    سوال‌های رایج network

    گذشته‌ی ساده network چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده network در زبان انگلیسی networked است.

    شکل سوم network چی میشه؟

    شکل سوم network در زبان انگلیسی networked است.

    شکل جمع network چی میشه؟

    شکل جمع network در زبان انگلیسی networks است.

    وجه وصفی حال network چی میشه؟

    وجه وصفی حال network در زبان انگلیسی networking است.

    سوم‌شخص مفرد network چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد network در زبان انگلیسی networks است.

    ارجاع به لغت network

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «network» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/network

    لغات نزدیک network

    • - nettle rash
    • - nettlesome
    • - network
    • - network analyser
    • - network of contacts
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.