آخرین به‌روزرسانی:
Convolution
ˌkɑːnvəˈluːʃn
ˌkɒnvəˈluːʃn
معنی convolution
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد convolution
-
noun loop, spiralSynonyms:twist coil winding spiral loop swirl helix flexing undulation gyration contortion snaking serpentine coiling intricacy complexity sinuosity sinuousness curlicue involution tortuousnessAntonyms:straightness line
ارجاع به لغت convolution
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «convolution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convolution
لغات نزدیک convolution
- - convolute
- - convoluted
- - convolution
- - convolutional neural network
- - convolve